صدای ضعیف و نحیف دختران جوان و زنان مسئول خانوادهها را بلند میکرد که میگفتند: «چقدر هوا سرد است و بادها خیلی شدید.» یخهایی که در دریاچه روان بودند، شرایط را کاملاً سخت میکردند. بعضاً دریاچه کلاً یخ میبست و توان کار و ابتکار عمل را از آنها میگرفت. کوزهها بهسختی پر آب و ظرفها شسته میشدند، همیشه از گرمی زیر بغل و حرارت دهن، برای گرم کردن انگشتان استفاده میشد. برای شستن لباسها از نوعی خاک سفید و ساقه بوته به نام چوخار و غوجور و چوب تراشیده شده و منظم شده توسط نجارانِ محل استفاده میشد، اصابت آنها به لباسهای از قبل خیس شده، در بین لگن[1] و زیردستیها و صدای تقتق و باد شدن[2] آبهای سرد، به سر و صورت دختران کم سن و سال و نوجوان و هوای نامساعد سرد و خشن، شرایط را برای ادامه کار سخت و طاقتفرسا میکرد.[1] لگن: تشت[2] صدای تق تق و باد شدن: صدایی که از اصابت چوب بر روی لباسها به وجود میآید

ارسال رایگان
برای خرید بالای 600 هزار تومان

تضمین رعایت حقوق نویسندگان
«کسی تنهاست که کتاب نمیخواند»

انجام کل فرآیند کتاب در کمترین زمان
پذیرش کلیه مراحل چاپ و نشر کتاب بدون حضور فیزیکی نویسندگان و مترجمان

دیدگاه خود را بنویسید